تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان انجمن ادبی مولانا سنگان و آدرس anjomanmolana.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
یک شب اعرابی زنی مر شوی را
گفت و از حد برد گفت و گوی را
شبی زنی عرب خطاب به شوهر مباحثه ای را اغاز نمود بحدیکه از حد معمول و طبیعی مکالمه فراتر رفت
*************************
کین همه فقر و جفا ما میکشیم
جمله عالم در خوشی ما ناخوشیم
میگفت چرا مامتفاوت از دیگران هستیم و تمام ظلم و فقر روزگار از ان ماست
همه هستی در خوشی و ما در فقر و ناخوشی و تنگدستی امرار معاش می نماییم
**********************************
نانمان نه نان خورشمان درد و رشک
کوزهمان نه آبمان از دیده اشک
نانی برای تناول نداریم و خوراکمان درد و اندوه و رشک زندگی دیگران است
سبوی ابی نداریم و در واقع اشک دیدگانمان را می نوشیم
*******************************
جامهٔ ما روز تاب آفتاب
شب نهالین و لحاف از ماهتاب
لباس ما از عدم پوشاک تابش خورشید است و شب بالشت و تشک و رواندلزمان مهتاب اسمان
*******************************
قرص مه را قرص نان پنداشته
دست سوی آسمان برداشته
ماه اسمان را قرص نانی میپنداریم و برای نیل بدان چشم و دست به اسمان دوخته ایم
*******************************
ننگ درویشان ز درویشی ما
روز شب از روزی اندیشی ما
حتی فقرا نیز از شدت فقر ما عار دارند و در حقیقت روز روشن از شدت طلب روزیمان به تاریکی گراییده است
***************************
خویش و بیگانه شده از ما رمان
بر مثال سامری از مردمان
اشنا و بیگانه و وابسته فامیل از ما گریزانند درست مانند سامری قوم موسی که از مردم فرار میکرد
*************************************
گر بخواهم از کسی یک مشت نسک
مر مرا گوید خمش کن مرگ و جسک
اگر لز صاحب خیری مقداری گوشت قربانی بخواهیم از فراوانی تقاضا با الفاظ توهین امیز مواجه میشویم
******************************
مر عرب را فخر غزوست و عطا
در عرب تو همچو اندر خط خطا
در قوم عرب صدقه و بخشش موجب افتخار است ولی از شدت وقر ما را به چشم خاطی مفرط میبینند
**********************************
چه غزا ما بیغزا خود کشتهایم
ما به تیغ فقر بی سر گشتهایم
کدام جنگی ما بدون کارزار در حقیقت جان باخته ایم و در واقع از تیزی فقر سری بر تنمان نماده تا مدعی زندگانی شویم
****************************
چه عطا ما بر گدایی میتنیم
مر مگس را در هوا رگ میزنیم
ما با واژه بخشش بیگانه ایم و طبل گدایی رابر گردن انداخته ایم و از شدت فقر مگس را نیز در هوا شکار میکنیم
********************************
گر کسی مهمان رسد گر من منم
شب بخسپد دلقش از تن بر کنم
از شدت فقر اگر مهمانی برایمان بیاید لباسهای اورا نیز از تنش خارج میکنیم
پایان بخش
۱۱۱
نظرات شما عزیزان:
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 261
بازدید ماه : 478
بازدید کل : 14269
تعداد مطالب : 125
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |
